محل تبلیغات شما

یکجا بود ، ك فهمیدم آرزوها ، آرزو مي مانند

و چشمانم خفه خون گرفتند 

و یکجا درست وسط خنده هایم 

جهنم با من رقصید

با اسید وارد میشدند و با خنجر یادگاري مي نوشتند 

و بعد مي رفتند و زماني ك نباید ، بر مي گشتند

و خیلي مردیم تا کمي زندگي کنیم 

جایي رسید ك نفس هایم درد میکردند 

ك فشارم را دیگر نمیشد بلند کرد .

و فهمیدم همه چیز غیر ممکن است

و هدف هایم باید تغییر کنند

علایقم را محکم بغل کردم و کنار گذاشتم !

و فقط ماندم تا بگذرد

هیچ چیز آنقدر بد نبود ك گفتم ،

خيلي بد تر بود .

پ.ن: بعد مدت ها حس ميكنم درد سنگيني رو ته قلبم بغض عجيبي رو ته گلوم خونريزي شديدي رو ته مخم , اينا همش شدن امشب سوهان روحم :)

تجربيات قبل عمل - 6

تجربيات قبل عمل - 5

تجربيات قبل عمل - 4

مي ,ك ,رو ,ته ,، ,درد ,رو ته ,تا بگذرد ,بگذرد هیچ ,ماندم تا ,و فقط

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها